seashell




نمی دونم چه آزاری دارن زیرو بم ملت در بیارن

مثل سرشماری چند سال پیش

درامد ملت سرشماری کردن که با خیال راحت یارانه یه سری قطع کنن

اس ام اس اومده برام یه سیستم دولتی راه اندازی کردیم به اسم سجام

بیا مثل مجرم ها با مدارک شناساییت خودت به یه مرجع قانونی معرفی کن

اخه توی کشور های دیگه به مجرم ها هم اینطوری نمیگن خودت بیا معرفی کن

بعد برای معرفی کردن هم هفت خوان رستم میزارن

یالا بیاین پول زور بدین

اونم برای چی

برای اینکه هیچ خدمتی بهتون ندیم

فقط بدونیم چقدر دارایی دارین که ببینیم بعدا چطوری می تونیم ازتون بیم

بعد مثلا انگار با بچه حرف میزنن میگن برای شناسایی شدنتون

اخه چی بگم کسی که شناسایی نشه که اصلا از اول کد بورسی نمیگیره چی میگن

این سیستم یکپارچه بورس کشوره

هر اوراقی داری از هر نوعی باید ببری سال بعد دو دستی تقدیمشون کنی

یا فکر کنن چه مالیات سنگینی می تونن بهش ببندن


عصبانی نیستم اصلا فقط کمی از دست دولت درمانده هستم

نمی دونم چی میشه



اونم از بحث زله

صفحه زمین سمت غرب باز ت خورده

میگن تا سال بعد زله بالای 7 ریشتر تهران داریم

یه کمیته ویژه بحران فقط برای همین موضوع دارن میسازن

دیگه ببین چقدر بحرانی که

این تنبلا دست به کار شدن



اونم از پیش بینی 98 که قرار بین خرداد تا اواخر مرداد

هرج و مرج ی داشته باشیم

شاید قحطی

شاید کشت و کشتار

نمی دونم

تا ببینیم کودتا اتفاق می افته یا انقلاب یا شورش


یکی از بدترین دیالوگ هایی که کسی می تونست بهم بگه رو شنیدم

میگفت: تو یه بزرگسالی من مثل یه بچه هستم که تو ازم مراقبت میکنی

اصلا غمگین تر از این جمله وجود نداره


به تفاوت ها فکر می کنم

من زمان بحران به یه خونه و یه خانواده فکر میکنم که باید مراقبش باشم و ازش حمایت کنم

اون زمان سختی و بحران

به این فکر می کن که چقدر بدشانس که باید سختی تحمل کن

و چقدر طفلکی هست و مورد ظلم دنیا قرار گرفته


چند درجه تفاوت؟ نمی دونم




پی نوشت: اینو می نویسم برای خود آیندم که یادش باشه

هیچ ارزشی براش نداشت

میفهمی همه اون دردی که کشیدی هیچ تاثیری نداشت  احمق


بعد نوشت 1: چه شب سختیه

بعد نوشت 2:  چه روز مزخرفی بود امروز با گریه شروع شد با گریه تموم شد

بعد نوشت 3: فکر نمیکنم بتونم تا یه مدت ببخشمش اون نگرانی ها و فکرهای من شنید و بازم کار خودش کرد

بعد نوشت 4:امیدوارم معدم بهم نریزه


بعد نوشت 5: اگه همون طوری که اونا فکر میکنن من انقدر آدم سلطه جو و خودخواه و غدی هستم

اصلا چرا باهام ارتباط دارن

داره جدی جدی اون روی سگم بالا می اد



بعد 4 سال سرما نخوردن دارم سرما میخورم

اونم نه سرما خوردگی از کم بودن انرژی

یا عفونت سینوس نه

ویروسی

یعنی تب و لرز

حس عجیبیه

تقریبا یادم رفته بود که

وقتی تب داری انگار داری دنیارو از پشت

یه لایه قرمز و داغ نگاه می کنی

یا می تونی توی هوای گرم از سرما بلرزی




و ساعت ۴ صبح من به کسی فکر می کنم که به من فکر نمی کن

و حس می کنم خیلی وقت که از ذهنش پاک شدم

به یه دوستی از دست رفته فکر می کنم

و تصمیم اینکه شاید ادامه اون درست نباشه

شاید امتدادش فقط بخاطر اصرار من تا حالا بوده

و بهتر بهش بگم دلم برات تنگ میشه خیلی زیاد ولی قرار توام تبدیل به خاطره ها بشی

خاطره ای که چند سال بعد بگم یادش بخیر امیدوارم سلامت باشه هرجا که هست

من اصرار به موندن ادم ها نداشتم

چون هیچوقت اصرار من هیچ تاثیری نداشته




خونه یکی از افراد فامیل امشب مهمانی بودیم

یکی از کوچولوهای فامیل هم اونجا بود

و مجسمه پلاستیکی یا گچی دستش بود که باهاش بازی می کرد

بخاطر بی دقتی مجسمه از دستش افتاد و دو تکه شد

عکس العمل بچه و فامیل ها جالب بود

مادرش گفت: اشکالی نداره پیش می اد

پدرش گفت: اشکال داره بچه خوبی باش

مادربزرگش: توروخدا دعواش نکنین بچه مو

پدربزرگش: چیزی نشد حالا با چسب درستش می کنیم

و فامیل های دیگه با نظر های دیگه

بچه به همه شون گوش کرد

و منم داشتم فقط گوش می کردم

اونا فقط می گفتن اشکال نداره یا مهم نیست

بچه برگشت سمت من نگاهم کرد هیچی نگفتم

اومد جلو گفت: خاله اشکالی نداشت نه؟

گفتم: چرا خاله جون اشکال داشت ولی دفعه بعد حواست جمع کن دقت کن و

محکم بگیرش می دونم دیگه از دستت نمی افته وقتی دقت کنی و با دوتا دستت بگیریش

یکم فکر کرد گفت:  باشه دقت میکنم

بعدم گفت میخوام پیش تو بشینم

و تا آخر مهمونی بقل من نشست و بهم گفت که دوستم داره

این جوجه فسقلی


راستش علت رفتارش زیاد نمی فهمم

اینکه چرا فقط نظر من پرسید یا چرا هر اتفاقی می افته برای احساس امنیت اول پیش من می اد

منی که حتی خاله واقعیش نیستم

اون پیش پدرو مادرش نمی ره با اینکه خیلی هواشو دارن

پیش مادر بزرگش نمیره

فقط پیش من می اد با اینکه هیچوقت لوسش نمی کنم

دلداریش نمی دم




دارم اهنگ گوش میکنم

اهنگ alone ازalan walker


http://e.toptunes.ir/mp3/4/alan-walker-alone-single-2016.mp3


روز خوبی بود.

عجیب بود

خیلی احساس کامل بودن دارم

و احساس اینکه امروز خیلی از مجهول ها برام واضح تره

تولدم مبارک



Lost in your mind

توی ذهنت گم شدم .فراموش شدم.

I wanna know

می خوام بدونم

Am I losing my mind؟

دارم عقلم از دست میدم?

Never let me go

هیچوقت نذار برم.فراموشم نکن.

If this night is not forever

اگه امشب برای همیشه نیست

At least we are together

دست کم ما با هم هستیم

I know I'm not alone I know I'm not alone

می دونم که تنها نیستم

Anywhere, whenever Apart, but still together

هرجا که باشیم بازم باهم هستیم

I know I'm not alone I know I'm not alone I know I'm not alone I know I'm not alone

می دونم تنها نیستم

Unconscious mind

ذهن رنجور

I'm wide awake

من کاملا بیدارم

Wanna feel one last time

میخوای برای آخرین بار حس کنی

Take my pain away

درد من از من بگیر

If this night is not forever

اگه امشب تا همیشه ادامه نداره

At least we are together

دست کم ما با هم هستیم

 know I'm not alone I know I'm not alone

من می دونم من تنها نیستم

Anywhere, whenever Apart, but still together

I know I'm not alone I know I'm not alone I know I'm not alone I know I'm not alone I'm not alone, I'm not alone I'm not alone, I know I'm not alone I'm not alone, I'm not alone I'm not alone, I know I'm not alone


اینم ترجمه اهنگ



نمی دونم کار درستی کردم یا نه

باید مثل ادم های دیگه به خودم میگفتم به من چه!

 

دیروز زدم یه نفر با خاک یکسان کردم

نمیخواست بشنوه

 

یه خانوم هست دوست و آشنا نیست فقط میشناسمش

از زندگیش خبر دارم

با افسردگی شدید با یه آقایی آشنا شده

تفاوت طرز فکر در حد زمین و آسمان

فکر کن یه نفر دو کلاس سواد با یه نفر با دکترا

یه نفر با یه نفر خالص

این اقا در طول این یک سال آشناییشون

400 میلیون پول از این خانوم گرفته

بدون اینکه چیزی براش خرج کن

این زن داره تمام پس اندازش خرج میکن

فقط بخاطر افسردگی

چشم هاش بسته هستن

 

و حتی یک نفر از اطرافیانش بهش نمیگه داره اشتباه میکن

که مشخص اون مرد دوستش نداره

برگشتم رک همه چی بهش گفتم

روشن و واضح تا دیگه خودش گول نزن

تا صبح داشت سیگار میکشید

 

می دونی برای خودم خیلی دردناک بود

اصلا زجر بود

ولی نمی تونم بی خیال بایستم ببینم یکی داره خودش بدبخت میکن

و جالبه که دیگران می تونن

راحت بایستن ببینن طرف داره خودش میکش

 


هفته پیش همین موقع داشتم از جنوب بر میگشتم

دقیقا بعد از انفولانزا مجبور بودم برم

بلیط از قبل گرفته بودم

کل مسافرت سرفه کردم ولی خوب بود هوای گرم دوست دارم

من توی هوای 60 و 70 درجه جنوب سال پیش بعد از غذا میرفتم پیاده روی

همیشه سردم بود که از ضعف بود

امسال که 6 کیلو تونستم اضافه کنم دیگه افت فشار خون شدید ندارم

تازه وزنم نرمال شده

از استرس بود می دونم وقتی استرس دارم اشتها ندارم

امسال فرق می کن هنوزم استرس دارم ولی دارم تغییر میکنم

خلاصه من میرفتم پیاده روی همه میگفتن دیوونه ای

 

هفته پیش موقع برگشت پروازمون زاگرس بود

هوا طوفانی شد

با یک ساعت و ربع تاخیر هواپیما بلند شد

موقع فرود هوا مناسب نبود

باند جای خالی نداشت

6 بار بالای تهران دور زدیم

کاپیتان به انگلیسی غلیظ بریتیش به خدمه گفت فرود سخت داریم

مهماندارها وسایل چک میکرد

چند تا جمله دیگه گفت دیگه رسما حسابی ترسیدم فکر کردم پرواز اخرمه

اطراف نگاه میکردم یه نفر متوجه نبود خلبان چی گفته

یعنی جمله هاش نشنیده بودن؟

انگلیسی بلد نبودن؟

چرا انقدر خونسرد بودن؟

با کلی دردسر فرود اومدیم چون مشکل فنی هم هواپیما داشت

همه رو سریع پیاده کردن

هیچی نصفه شب وسط یه باند خالی ایستاده بودیم توی هوای سرد

بدون اتوبوس برای انتقال ادمها خخخخ

طنز ترسناکی بود

 


یه پستچی خیلی مهربونی داریم توی منطقه مون

انسان بشدت شریفیه

خوش اخلاقه

هر سوال کاری داری در رابطه با پست با حوصله برات توضیح میده

منم بعضی وقتها که می دونم قرار بیاد

براش یه خوراکی کنار میزارم

یه لیوان چایی توی برف

یا چند تا بیسکویت یا کیک یا سیب

اسمم می دون حال احوال پرسی هم میکن

قبل از اومدن هم اس ام اس میزن که بسته داری

وقتی میرسه هم به گوشیم زنگ میزن

بقیه با تعجب میگن چرا فقط هوای تورو داره! !!

من میخندم

 

امروز من ختم بودم نبودم

ختم مادربزرگ یکی از آشنایان

این بنده خدا اومده من نفهمیدم

اصلا حواسم به گوشیم نبود تا غروب

حالا شب شده من استرس گرفتم

چند دفعه زنگ زده بوده

و من سفارش بسته نداشتم

حتی خرید اینترنتی هم نداشتم

اصلا نمی دونم ممکن چی باشه

خداکن یه مورد خوب باشه مثل یه کادو

نه کار اداری!

 

 

 


من احساسیم

با اینکه بقیه میگن یخ یا دیکتاتور هستی

احساساتم رقیق میشه غلیظ میشه

چندین بار در روز

و سعی میکنم مشخص نشه

چون از کودکی عادت کردم به این مفهوم که نشون دادن احساس یعنی ضعف

پس نشونش نده

 

دو نمونه اش این دو روز:

امروز تولد جوجه 5 ساله فامیل بود

بقدری من این بچه رو دوستش دارم حد نداره

دوست دارم ساعت ها باهاش حرف بزنم و بازی کنم

خودش هم می دون هر چند روز یکبار مادرش مجبور میکن

به من زنگ بزن تا با من حرف بزن و بگه دلش تنگ شده

هروقت حمایت و توجه و محبت میخواد می اد میچسبه به من

خلاصه تولدش دعوت بودیم

باورم نمیشد یک سال دیگه هم رشد کرده بزرگ شده

با فکر چقدر زود بزرگ شدن این بچه نشستم به گریه کردن

گریه از دوست داشتن زیاد

تو یکی دیگه بزرگ نشو بزار تا ابد دوستت داشته باشم

 

نمونه بعدی احساساتی شدن چند روز پیشم:

بچه 12 ساله فامیل داشت با شالگردن رنگ رو رفته سرمه ای رنگش بازی میکرد

شال بشدت داغون بود شکافته بود

پرسیدم چه شالی دوست داره گفت قرمز

هیچی دیگه تا الان بیشتر از نصفش بافتم

یه شال قرمز خوشرنگ شنبه براش پست میکنم

 

بعدی3:

یه حرفی هست میگن تو نیکی کن و در دجله انداز

خب من به این حرف ایمان دارم

امروز رفتم ده کیلو برنج برای بچه های یتیم خونه خریدم

از سرک کشیدن های یواشکی بچه ها از روی تراس قدیمی خونه یتیم خونه خوشم می اد

چشم هاشون پر از سواله

 

بعدی 4:

دیروز بی دلیل مادرم برام کاپشن خرید

یه  کاپشن بد دوخت با جیب های کوچیک و بشدت زشت و بدون ظرافت

عاشقشم

پر از محبته

پر از حس دوست داشتن مادرم نسبت به من

که دیگه سر ما نخورم

که گرم بشم

میخوام هر روز بپوشمش

 


رسما شدم آش شعله قلم کار انقدر که دوست دارم همه چی یاد بگیرم

شروع کردم به یاد گرفتن بورس

فعلا خودم و چند جلد کتاب

شاید بعدا کلاس رفتم

تازه کار های فنی شو انجام دادم

کدبورسیم آپدیت کردم

سجام کامل کردم

احراز هویت شدم

تا بگم بسم الله و شروع کنم

 

وقتی یه چیز جدید یاد میگیرم خیلی ذوق دارم

 


فقط همش خوابم می اد

کلی کار دارم ولی میگم انرژی ندارم

یکم بخوابم شاید بعدش انقدر انرژی داشتم که انجامشون بدم

شب حدودا ده ساعت میخوابم

چهار ساعت بعد از بیدار شدنم انقدر خسته ام

انگار یه هفته دویدم

فقط بزارین بخوابم

 

بعد نوشت: روز بعد:

تحملش سخته برام دعا کنین

من خیلی سگ جونم ولی

خدایا خواهش میکنم دردش بیشتر نشه


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

دستگاه تصفیه آب سافت واتر در شیراز Florette Lynn آژانس دیجیتال مارکتینگ یاراپلاس کمپرسور بادبان هيتما مجله اخبار داغ روز چاپ زنجان غنچه گل دانلود آهنگ